تحلیل اهمیت و وضعیت المپیاد زیستشناسی در ایران از نگاه فعالین این حوزه
در این نوشتار که به قلم تعدادی از فعالین و مدرسین المپیاد زیستشناسی در کشور نوشته شده و به همت روزنامهی شرق منتشر شده است، به بررسی برخی زوایای این المپیاد پرداخته شده که طی سالهای اخیر در نظر صاحبنظران مختلف محل اختلافنظر و تفاوت آرا بوده است.
مزایای سیستم آموزش المپیاد زیستشناسی
پیام گنجگلی. مدیر دپارتمان المپیاد زیستشناسی در مدارس
سیستم آموزش المپیاد زیستشناسی، با وجود پیچیدگیهای ساختاری، یکی از مؤثرترین شیوههای آموزشی است، بهصورتیکه میتوان مزایای زیادی را نسبت به آموزش رسمی کشور برای آن برشمرد که در ادامه، به پارهای از این موارد به اختصار اشاره میشود:
1- آموزش مبتنیبر فراگیران: یکی از اثربخشترین شیوههای آموزش، آموزشی است که مبتنیبر تلاش مستمر فراگیران یا دانشآموزان باشد. در المپیاد زیستشناسی به علت حجم مطالب زیاد، مدرس هر مبحث برخلاف معلم در نظام آموزشوپرورش رسمی، فقط میتواند نقش راهنما را برعهده داشته باشد و عمده فرایند یادگیری و رمزگشایی برعهده دانشآموز است. این شیوه آموزشی موجب خودباوری دانشآموز و جوشیدن چشمههای خلاقیت و دانایی در وی میشود.
2- تأکید بر آموزش عملی: از آنجا که فعالیتهای عملی یکی از ارکان اصلی آموزش علوم تجربی محسوب میشود، در آموزش المپیاد زیستشناسی توجه ویژهای به این بخش مهم شده است. دانشپژوهان جوان در راستای نیل به موفقیت و کسب مدال، بخشی از امتیازشان از طریق آزمونهای آزمایشگاهی و سنجش مهارتهای عملی لحاظ میشود. متأسفانه فعالیتهای آزمایشگاهی فارغ از هرگونه شعار در نظام آموزشوپرورش رسمی کشور برخلاف شیوه آموزش المپیاد، فاقد جایگاه اساسی در مدارس و گزینش ورود به دانشگاههاست.
3- آزمونهای فرامحتوا: بیشتر سؤالات آزمونهای المپیادی به صورت فرامحتوا و با تأکید بر سنجش قدرت تحلیل دانشپژوهان طرح میشود و حفظکردن متن کتاب بدون تحلیل، فاقد اثربخشی در کسب نتیجه مطلوب است. خوشبختانه این شیوه طراحی آزمون علاوهبر ژرفایش یادگیری، موجب عدم تولید کتابهای به ظاهر کمکآموزشی و عدم استقبال سوداگران آموزشی به بازار المپیادها شده است.
4- منابع علمی معتبر: از آنجا که المپیاد زیستشناسی ساختاری بینالمللی دارد و برگزیدگان، فرصت حضور در مسابقات معتبر در سطح جهانی را دارند، دانشپژوهان جوان، ناگزیر به مطالعه منابع علمی روز هستند. هرساله با تغییر و توسعه محتوای علمی کتابهای مرجع، با توجه به سرعت توسعه علوم تجربی، در سیستم آموزش المپیاد، ما شاهد تربیت دانشپژوهانی هستیم که برای ورود به مقاطع تحصیلی بالاتر، دارای دانشی بهروز در مقایسه با دیگر دانشآموزان هستند.
5- رشد و شکوفایی دانشپژوهان: شیوه آموزشی جزء به کل در آموزش المپیاد زیستشناسی به دانشپژوهان قدرت استنباط علمی پدیدهها را میدهد، به صورتی که اگر قرار است پدیدهای را مطالعه کنند، با بررسی جزئیترین ابعاد در حد مولکولی و سلولی میتوانند با شهامتی که لازمه فعالیتهای علمی است، ماهیت آن پدیده را تا حدودی درست توصیف کنند، درصورتیکه در آموزشوپرورش رسمی، هرگز دانشآموزان طعم شیرین کشف پدیدههای علمی را از طریق درک جزئیات و بهکارگیری روش علمی به معنای واقعی نمیچشند.
متأسفانه در سالهای اخیر نقدهایی غیرکارشناسانه فضای آموزش کشور را علیه آموزش المپیاد ملتهب کرده است که در پایان توصیه میشود از آنجا که مدیریت آموزشی و بررسی فرایندهای یادگیری، دانشی تجربی است، سزوار است از روشهای علمی مبتنیبر تحلیلهای آماری در مقام مقایسه با دیگر روشهای آموزشی مرسوم در مورد اثربخشی و بروندادهای آن، فارغ از هرگونه نظر شخصی یا احساسی قضاوت کرد.
عرصه حیرت از علم «برای همه»
عباس عباسروحاللهی . مدرس المپیاد زیستشناسی
المپیاد زیستشناسی عرصه نخبگان است و برندگان این رقابت، بههرحال نخبه شمرده خواهند شد، اما آیا باید رقابت در المپیاد زیستشناسی را به کسانی محدود بدانیم که پیشتر (مثلا در مدارس استعدادهای درخشان) بهعنوان نخبه پذیرفته شدهاند؟ در سالهای اخیر خوشبختانه این محدودیت کمرنگتر شده و بسیاری از مدرسههای عادی نیز امکان و فرصت برابر برای شرکت در رقابت المپیاد زیستشناسی را برای دانشآموزان خود فراهم کردهاند. بهجز اینکه بسیاری از این دانشآموزان توانستهاند در کنار رقیبانی بدرخشند که از مدرسههای استعدادهای درخشان برخاستهاند، میتوان فرصت آموزش المپیاد زیستشناسی را بهعنوان سبکی از آموزش زیستشناسی در نظر گرفت که کمتر پایبند قید حفظیات کنکوری است و بیشتر به درک و شناخت و مفاهمه با جهان زنده میپردازد. باوجوداین هنوز هم نگاه بسیاری از مدرسههای عادی به آموزش المپیادی چندان مثبت نیست، زیرا این تجربه را به حال نتایج دانشآموزان خود در کنکور سراسری مفید نمیدانند. شاید بسیاری از دستاندرکاران امر آموزش این روزها فراموش کردهاند که آموزش معطوف به کنکور نیست و زندگی دانشآموزان نیز با کنکور پایان نمیپذیرد. با توجه به مشاهده اثرات بسیار مثبت آموزش علوم با سبک المپیاد در سالهای تدریس اینجانب، گمان میکنم برخورداری و در معرض قرارگرفتن علاقهمندان این حوزه بهصورت عمومیتر، از جمله حقوق حقه دانشآموزان در سراسر کشورمان است، ولی درعینحال باید به ابزارهای لازم برای این مهم بسیار دقیق نگاه کرد. باور غالب در جامعه آموزشدهندگان دوره اول و دوم متوسطه، تسلیم محض در مقابل غول بیشاخودم کنکور است و متأسفانه در این راه همه توش و توان و استعداد دانشآموزان را از همان سالهای ابتدای دوره متوسطه در این مسیر هزینه میکنیم و راهیافتگان به دانشگاه در صورت بهنتیجهنرسیدن به آنچه که برایشان ترسیم شده است کاملا بیرمق و بیانگیزه بقیه مسیر چهارساله را طی میکنند تا به خیل بزرگ بیکاران بپیوندند. برانگیختن ذوق و شوق و تحیر از هرآنچه تا به حال از علوم مکشوف شده و عظمت آنچه که هنوز ناپیداست، در سبک آموزشهای رسمی و سنتی مدارسمان گم شده که اگر چنین بود نیازی به کار جداگانه در قالب آموزشهای المپیادی ضرورت نمییافت. آموزش به سبک المپیاد مجالی است برای بهتصویرکشیدن کاخ زیبای علم در یک فضای سیال و خلاقانه که امکان پرسشگری و انتقاد و شک برای مخاطب به رسمیت شناخته شده است. در این مسیر از مخاطب انتظار میرود با نگاهی تحلیلی و نقادانه به حل مسئله بپردازد و بهتدریج به اعتمادبهنفسی دست یابد که لازمه توفیق تحصیل علوم است. وضعیت موجود آموزش رسمی بنابر اذعان غالب صاحبنظران مطلوب نیست، پس چرا نباید در بهترکردن شرایط با روشهای مختلف بکوشیم. به نظر نگارنده، رقابت المپیاد فراهمکردن فرصتی است برای یافتن بیشتر و عمیقتر ظرایف و دقایقی که همگان را بر سر شوق آورده و به زندگی معنای بهتری میدهند.
المپیاد و آموزش چندوجهی
مهگل مشکاتی. عبدالرضا راعي مدرس المپیاد زیستشناسی
نظام آموزشوپرورش زمانی موفق خواهد بود که به رشد چندوجهی استعداد دانشآموزان بپردازد. هر دانشآموز چهبسا در کنار دروس معمول مدرسه، استعداد و تواناییهایی داشته باشد که رشد و پرورششان از بزرگترین رسالتهای سیستم آموزشی ماست، اما معمولا این استعدادها در دروس معمول نادیده گرفته شده و فدای چارچوب خشک و کنکورزده این روزها میشوند.
این استعداد و توانایی گاه بهصورت علاقه به رشتههای ورزشی است، گاه کارهای هنری، گاه نویسندگی و...، اما در این میان دانشآموزانی هستند که خلاقیتی قوی در مطالعه و چالش مطالب علمی تخصصی و توانایی خارقالعادهای در تحلیل و آنالیز مباحث تئوری و عملی دارند. این قسم دانشآموزان با تمام وجود عاشق و تشنه فراگیری و غرقشدن در مطالب علمیاند و حمایت و ایجاد بستر مناسب برای آنان به منظره رشد دانشمندان کوچکی است که در آینده میتوانند درهای بزرگی از علم را بگشایند یا دستکم مرزهای دانش را ولو اندکی جابهجا كنند.
این دانشآموزان همان دانشآموزانی هستند که به المپیادهای علمی علاقهمند میشوند و بهواسطه آن خود را در آموختن مطالب تخصصی علمی، تحلیل مباحث، آنالیز دادهها و خلاقیتهای علمی تئوری و عملی پرورش میدهند. ازاینرو حمایت و ایجاد امکانات آموزشی برای اینگونه دانشآموزان در مدارس بسیار حیاتی است و عدمتوجه مدیران مدارس به این مسئله به بهانههای گوناگون معادل سرکوب و ازدستدادن دانشمندان کوچکی است که با بیراههرفتن به دنبال آنها میگردیم. بنابراین اگر رسالتهای اصلی آموزشوپرورش را دوباره پیش چشم آوریم و درباره رسالت شخصی مدیران مدارسی که تنها درصد قبولی کنکور را معیار موفقیت خود میدانند مطالعه کنیم، نتیجه میگیریم که وزارت آموزشوپرورش و نیز تمام مدارس وظیفه دارند نهایت تلاش خود را در راستای آموزش مناسب المپیاد انجام دهند و با این کار بزرگترین و ارزشمندترین سرمایه علمی را به دانشآموزان خود هدیه دهند؛ سرمایه گرانبهایی که در عرصه عمل، منتهی به ورود دانشآموز به فرایند المپیاد خواهد شد.
المپیادیبودن معنایی عمیقتر از یک واژه دارد و میتوان گفت نوعی سبک زندگیکردن است. دانشآموزان المپیادی یاد میگیرند هر پدیده را از بنیان بنگرند و به دنبال چراییها بگردند. المپیادیها در محیط آزمایشگاه بهصورت عملی پدیدهها را به چالش میکشند، به همین علت این افراد روزبهروز خلاقتر میشوند و در نهایت یاد خواهند گرفت که چگونه پژوهش کنند یا به داوری و سنجش یافتههای علمی بنشینند و این همان کاری است که اهل دانشگاه باید آموخته باشند. این دانشآموزان گرچه نظام معمول آموزشوپرورش انتظاری ندارد، اما به پیشباز مهارتهایی میروند که مطلقا در محیط آکادمیک به کار میآید؛ مثلا نگاه دقیقتری به طبیعت دارند، زیرا به دنبال شناسایی سرچشمه سلسلهوقایع پدیدهها هستند و البته یاد میگیرند میان شاخههای مختلف علوم، روابط منطقی و کاربردی برقرار کنند.
این روابط تنها بین علوم نظری نیست، بلکه نگاه بنیادین، دقیق و خلاق این افراد در علوم اجتماعی، فلسفه و حتی هنر نیز نمود مییابد و همین باعث میشود به افرادی چندبُعدی تبدیل شوند.
سرنوشت بچههای المپیادی بعد از المپیاد
حمیدرضا نوحی . مدرس المپیاد زیستشناسی
در این نوشتار نگاهی کلی به سرنوشت بچههای المپادی پس از ورود آنها به دانشگاه و بازار کار میاندازیم، یعنی زمانی که دیگر صرف المپیادیبودن ارزش چندانی ندارد. کمتر کسی از بچههای المپیادی را میشناسم که بعد از ورود به دانشگاه و بازار کار، به داشتن یک مدال رنگی و صرف داشتن یک موفقیت در یک ماراتن علمی در دوران دانشآموزی، رضایت خاطری که هنگام گرفتن مدال داشته، حفظ کرده باشد. تمام این بچهها بهطور ناخودآگاه میدانند که همیشه باید از بقیه جلوتر باشند و به همین خاطر چه در دانشگاه و چه در محل کار سعی میکنند پیشرو باشند و کارهای بزرگی را شکل دهند. البته داشتن یك مدال همواره بهعنوان یک رزومه خوب کمککننده است تا علاوه بر داشتن اعتمادبهنفس درونی، بتوانند به دیگران و خصوصا به افرادی که قرار است به ورود آنها به بازار کار کمک کنند، نشان دهند که آنها خاص و توانمند هستند. در ادامه به طور مجزا به سرنوشت این بچهها در دانشگاه و بعد در محل کار خواهیم پرداخت.
سرنوشت المپیادیها در دانشگاه: با وجود آنکه بچههای المپادی رشتههای مختلفی را برای تحصیل انتخاب میکنند، اما همگی در رشتههایشان موفق و پیشرو باقی میمانند. این موضوع نهتنها از توانایی ذهنی بالای آنها، بلکه از میل شخصی آنها برای جلوتربودن منشأ میگیرد. این بچهها علاوه بر کارهای علمی و انجام پروژههای مشترک با دیگر دانشجویان و استادان، در کارهای تشکیلاتی، فرهنگی و گروهی دانشگاه نیز شرکت میکنند و همواره به دنبال موفقیتهای بزرگتر و مهمتر هستند. تمام اینها در نهایت یک رزومه علمی و کاری خوب را برای آنها بهوجود میآورد و همچنین آنها به دلیل شرکت در این فعالیتها از لحاظ علمی مانند دوران دانشآموزی، بهروز و پیشرو خواهند ماند. این دو مؤلفه چیزهایی هستند که در قدم بعدی کمک میکنند تا آنها بهراحتی جذب بازار کار شوند.
سرنوشت المپیادیها در بازار کار: بسیاری از المپیادیها در مقطع ارشد و دکترا جذب دانشگاههای خارجی میشوند و جایگاههای ارزشمندی را بهدست میآورند. اما گروهی دیگر از آنها که در رشتههای کاربردیتر نظیر حقوق، مهندسی و پزشکی تحصیل کردهاند در ایجاد شرکتهای دانشبنیان داخلی میکوشند یا به طور کلی جذب بازارهای کار موجود میشوند. گروهی دیگر نیز با توجه به سابقه المپیادی، از دوران دانشجویی وارد شغلهای فرهنگی مانند نویسندگی و تدریس شدهاند و در همین مسیر ادامه میدهند. به هر صورت میتوان گفت یک المپیادی نه صرفا به خاطر رزومه و داشتن مدال بلکه به خاطر نهادینهشدن روحیه سختکوشی و مطالبهگری است که پیش میرود و موفق میشود. این موضوع چه در دانشگاه و چه در بازار کار خود را نشان میدهد.
بهطورکلی باید گفت المپیادیشدن علاوه بر مزیتهایی که یک مدال برای فرد دارد، نظیر سهمیه کنکور و رزومه خوب، موجب نهادینهشدن روحیه سختکوشی و تلاشگری در افراد میشود و این دو با هم باعث میشوند تا فرد المپیادی در دانشگاه و در بازار کار موفق شود.
کامنت ها
تعداد کامنت ها0
اولین پیام باشید